-

آه

همون قدری که از دست و پا زدن و چنگ زده افراد به گل فروختن و مشتقات ش انزجار دارم

از بی حس و حالی و عمق_ بی اهمیتی و انجام وظیفه هم آزار میبینم


میدونی برای من خیلی فرق داره که تو من و ناراحت نمیکنی چون دل ت نمیخواد من ناراحت بشم یا دل ت نمیخواد ناراحت کننده باشی ..تو همه چی این طوری ام

۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

کاریش نمیشه کرد-چه فرقی میکنه

آدم ها با پیام ها شون اذیت ش کرده بودن درباره ی اینکه خواهرش تو آمریکا عقد کرده و اون و پدر مادر ش یعنی نبودن 
داشتم اظهار میکردم که چه فرقی میکنه حتا میم و تطبیق دادم به میلاد_ خودمون

نگفتم نباید میگفتم -شاید بخونه اینجا رو البته- 
که خیلی ها هستن حتا پارتنر شون و همشرشون و به پدر مادرشون معرفی هم نمیکنن

حس خوبی ندارم از این قیاس و بیان

۰۵ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

من میترسم

سپ یک موقع اون قدر هومو ِ که میگم که چی الان به خودش میگه بای

و یک موقع اون قدر هترو ِ که من و دچار ِ حس ِ 

این آدم های کم سن که با عشق اول ِ هترو شون مشکل دارن میکنه -:دی-

۲۸ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

همه

حالم بد میشه از فکر کردن به دوستی هایی که میتونیم چند ماه هم و نبینیم 

. واکنش افراد به این جمله چی_ ؟

. اصلا واقعا انواع ارتباط های دوستانه چه اهمیتی برای من داره ؟  

* من کلا از موارد زیادی حالم بد میشه

۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

درد

دیروز تو عروسی که با سپیده رفتم نمیدونم چرا یک آن به محل رقص نگاه کردم و فکر کردم چرا داماد با یکی دیگه از این دختر ها ازدواج نکرده {عروسی جدا بود و این به ذهنم نرسید که چرا عروس ...}

و از صبح این دختر_ با اون صدا_ اوووف_ ش میگه 

من خیلی ها رو دیدم ....

که اصلا شبیه ت ن 

اما تو از همه شون خوشگل تری 

..

* و اینکه نمیتونم یک موقع فکر نکنم منظوری نداره از کلمه ی معشوقه ..یو نو 

۲۹ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

آشغال

احساس بد بختی 

میدونی هیچ دقتی نکردم

..

سین میگه برام مهمی بعد شاید قریب به یک ساعت دیر میرسه 

من نمیتونم تحلیل کنم 

..

تو ماشین نمیتونستم موج_ غلط_ سوار_ ماشین دو نفر به هم مربوط شدی رو پس بزنم

..

چرا زنده ایم

قرار چی بشه 

من واقعا هیچ جوابی نمیبینم 

در بالاترین حد ش چی قرار بشه 


۱۰ دی ۹۶ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

من امروز در گرید ِ 3 ِ افسردگی بودم

خیلی بد ِ که این 'تصور' و داشته باشی که پس ِ مسائل و می فهمی 
که وقتی تو ی لابی ِ مرده ی خواجه نصیر نشستی -همون لابی ای که تو ش کیف پول در امان می موند آره همون- و ی ِ پرسش نامه دادن دست ت و فکر می کنی می فهمی اگه این مجموعه سوال و فلان جور جواب بدی خلاف ِ "هنجار" جلوه می کنی
که وقتی داری 16 پرسنالیتی پر می کنی تصور کنی الان با این مجموعه جواب درون گرا جلوه می کنی
که وقتی رز می گه موندم چرا اون شب فکر کردم این شال نارنجی بد رنگ خوش رنگ ِ فکر کنی تو پس ش پشیمون ِ که این قدر زود برا ت با ذوق که ا ِ چه قدر بهت می اد ،کادو خریده

* نمی تونی راحت زندگی کنی ..
۰۹ آذر ۹۶ ، ۲۱:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

دوبارهست

من احساس_ تولد دوباره دارم

کم تر تشکر کردن ،کمتر عذر خواهی کردن 

کمتر کسی و خواستن 

بیشتر احساس زیبایی کردن 

....

اون قدر مست نبود و مدام تکرار میکرد من خیلی دوسِت دارم 

من گیج شده بودم اما خراب ش نکردم

....

رفتم بوت بگیرم

بنا به همون استنباطی که از سبز_ ارتشی خوشم نمیآد قصدم مشکی گرفتن نبود 

فروشنده در راستای تایید! من گفت :

مشکی "لیدی" نیست 

میخواستم بگم بده ی_ مشکی جمع کنم برم 

۰۳ آذر ۹۶ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

نامتعادل م

من سعی میکنم  آدم ها را همان طور که هستند قبول کنم
واقعا همیشه ،سعی کردم
اما آدم ها ،با خنجری بر تو فرود می آیند و 
اشک  تو را می ریزند
۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani

برای هیچ کس

این طوری نیست که از این که باهام هم خونه ای یا اینکه زیر آسمون یک شهری م خوش حال باشم

از اینکه بیداری خوشحال م


من یک سوال ِ درونی ِ بی نیاز به جواب دارم اون این که قاف تو این شهر ِ ؟



*می دونی چند وقت ِ چی م شده ؟

تمام حس ها م و دوست داشتن ها م و واکنش هام و آدم ها م 

برام شدن نوعی از توهم نوعی از بی ارزشی

درست نتونستم بگم ش

اما حس ِ اینکه تمام مهم بودن های دیگران برای من  ی ِ توهم ِ ساختی ذهنی توسط من بوده یعنی مقصودم این بوده که من از خودم فریب خوردم

جوری که دیگه من و نمیکشه دنباله رز ،دنبال میشا و حتا بی اغراق نمی کشه امریکا حتا با وجود ِ مهر ِ صامت

۰۲ آبان ۹۶ ، ۰۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
abr Tehrani